قدری بیش از یک روز از شروع به کار مجدد وبلاگ پرحرفی گذشته. لازم میدانم تکرار کنم که هدف نگارندهی این وبلاگ تلاش هر چند کوچک برای ایجاد انقلاب در کشور است. چند رویداد را مرور میکنم.
حصر، نه یک کلمه کمتر نه یک کلمه بیشتر
بالأخره در حضور آقای روحانی کلمهی حصر مورد استفاده قرار گرفت. فقط یک بار. آن هم از زبان خبرنگار روزنامهی رسالت. به نظر میرسد کشور در اختناق شدیدی به سر میبرد. درست مثل دههی شصت. نه، یک ذره بهتر! البته خودم شاهد بودم در حین این سخنرانی رئیس جمهور، حضار دست کم در دو نوبت کف هم زدند. این یادآور سالهای شیرین ریاست جمهوری آقای خاتمی است. نه، ... یک ذره بدتر!
نکته سنج باشیم
یک تحلیلگر در وب سایت بیبیسی فارسی نوشته بود: رئیسی در انتخابات سوم شد. او جمعیتی را که شرکت نکردند، در جایگاه دوم قرار داده بود. به نظر میرسد از نظر او همه چیز رو به راه است و انتخابات هیچ مشکلی ندارد. فقط باید به برخی نکات ظریف توجه داشت و یکی از آنها این که رئیسی دوم نشد بلکه سوم شد. و مطمئن باشید پایینتر هم نشد!
فرار به جلو
فرار به جلو، که پیروان حاکمیت از قدیم مدام دیگران را به آن متهم میکنند، به طور ساده یعنی گستاخی تا حد ممکن. اما به نظر من این در واقع خود این مدعیان هستند که همواره این سیاست را در پیش میگرفتهاند. اصلاً فکر میکنم رهبری همواره در خفا به پیروانش دستور میدهد که: اگر خواستید فرار کنید، به جلو فرار کنید! با اعلام نتایج انتخابات اخیر و زنده شدن مجدد بحث تقلب آشکار در انتخابات سال 88 در میان تودهی مردم، ابراهیم رئیسی، نامزد نزدیکتر به رهبری که در این دوره شکست خورده اعلام شد، مدعی تخلف در انتخابات شده! آن هم بیشتر به خاطر آنکه تعرفهی رأی دهی کافی در اختیار هوادارانش قرار نگرفته. جالب آنکه نامزد پیروز این انتخابات هم همین ادعا را به نفع خود مطرح کرده. به نظر میرسد نامزدهای شرکت کننده در این انتخابات از هر طیفی تقلب در جمهوری اسلامی را محدود به همین تخلفات جزئی میدانند و به بیشتر از آن اصلاً فکر نمیکنند. شاید هم میخواهند مردم به آن فکر نکنند.
شعار مهمی که در پایان هر وبلاگ تکرار خواهم کرد: جنبش سبز کارایی خود را از دست داده. از آن عبور کنیم. انقلاب کنیم.